گاهی تصمیم میگیریم تغییر کنیم گاهی مجبور به تغییر میشویم در هر دو صورت، تغییر سخت ترین پدیدهای است که در طول زندگی با آن مواجه میشویم، گاهی ترس از تغییر یا مقاومت در برابر آن لحظههای سختی را برای ما رقم میزند.
تغییر شغل یا فرهنگ سازمانی و چالشهای شغلی میتواند موجب تغییر در فرد شود، گاهی برای تغییر روند کار یا تغییر حیطههای کاری، رهبران تصمیم به تغییر میگیرند. این تغییرات همیشه با مقاومتهایی روبه رو خواهد بود و پیچیدگی از جایی شروع میشود که تصمیم گیرندگان ایجاد تغییر هم در مقابل همین تغییرات مقاومت میکنند.
تغییر پروسهی سختی است، اما تا تغییری در کار نباشد پیشرفتی هم نخواهد بود!
در این راه پر فراز و نشیب چه تغییر در زندگی شخصی باشد چه در فضای کسب و کار، این راه نیاز به مربی دارد، یک مرشد، یک راه بلد، متخصصی که این تغییر را ممکن کند.
مربیان به ما کمک میکنند! قرار نیست بگویند چه کاری انجام بدهیم یا مدیریتمان کنند، مارا مجبور به انجام کاری نمیکنند و جلوی انجام کاری را نمیگیرند، آنها در این مسیر هستند تا دلسوزانه کمک کنند، دید شخصی مارا کشف کنند، سوال بپرسند و مشتاقانه گوش دهند و اجازه میدهند آنقدر راجب یک موضوع حرف بزنیم که خودمان به بهترین جواب برسیم و درستترین تصمیم را بگیریم.
در سال ۱۹۷۰ تئوری تغییرعمدی (ICT)توسط دکتر ریچارد بیاتز توسعه داده شد و تا کنون در علوم روانشناسی و مدیریت از آن استفاده میشود این تئوری شامل ۵ مرحلهی زیر است:
۱٫ خود ایده آل خود را کشف کنید!
۲٫ خود واقعی خود را کشف کنید!
۳٫ برنامه آموزشی خود را بسازید!
۴٫ عادتهای جدید را آزمایش و تمرین کنید!
۵٫ پشتیبانی دریافت کنید!
مربیان در کسب و کار با تکیه بر این تئوری و مدلهای علمی و تخصصی کمک میکنند. آنها بزنگاهها و لحظههای ناب( ” لحظههای قابل مربیگری” ) را مییابند و درست به موقع سوالات خودرا مطرح میکنند.
گاهی افراد میدانند که نیاز به تغییر اساسی دارند، گاهی تنها حس مبهمی دارند و دقیق نمیدانند چه میخواهند اما قطعا وضع موجود آنها راضی نمیکند و زمانی متوجه این نیاز میشوند که کار از کار گذشته و برای تغییر دیر شده یا عدم تغییر و رکود ضربهی مهلک خود را زده است.
در هر وضعیتی که باشیم حتی اگر سر بزنگاه، مربی درست سر راهمان قرار گیرد، چقدر آمادگی روبه رو شدن با تغییر را داریم؟ آیا منتظر معجزه هستیم؟
آیا انتظار داریم تغییر یک شبه اتفاق بیوفتد؟
طی تحقیقات بروس آوولیو از مدرسه کسب و کار فوستر دانشگاه واشنگتن و شاون هانا از دانشگاه ویک فورست، ارزیابی میزان آمادگی تغییر در کارکنان برای توسعه رهبری مفید خواهد بود این به این معناست که مربی قبل از سرمایهگذاری برای کوچینگ افراد باید از خود بپرسد که آیا آنها برای تغییر آماده هستند؟ آیا حاضرند درگیر آزمایشات و انعکاسهای پروسهی تغییر باشند؟ اگر این سوالات پیش نیاید یا پاسخ مناسبی برای آنها پیدا نشود این تغییرات نمیتوانند موثر باشند.
در مطالعات متعددی محققان به این مهم دست پیدا کردند که زمانی افراد میتوانند به شکل پایدار به اهداف بیشتری برسند که از نظر روحی و جسمی در وضعیت مثیتی باشند.
ذهنیت مثبت آنها در رابطه با مربیان بسیار حائز اهمیت است .مربیان با نشان دادن حس همراهی و دلسوزی میتوانند این حس مثبت را ایجاد کنند. سوالات درست بپرسند و رفتار مشتاقانه داشته باشند، سوالاتی بپرسند که کنجکاوی آنها را نشان میدهد.
رسیدگی به وضعیت جسمی و سلامتی افراد هم مهم است. زمانی میتوانیم تغییر کنیم که به خودمان اهمیت دهیم سهل انگاری در وضعیت جسمی ما میتواند درست درجایی که باید بیشتر از همه تلاش کنیم مانع بزرگی برای ما ایجاد کند. پس به سلامت روح و جسم را قبل از هرکاری اهمیت دهید!
کشف خود ایده آل
مفهوم مربیگری دلسوزانه با کشف خود ایده آل توسط فرد تحقق پیدا میکند. در واقع مربی درکنارمان خواهد بود تا در مورد ارزشها، احساسات، هویت و امیدها و آرزو ها حرف بزنیم. مربی با سوالات خود چالشهارا ایجاد میکند اما در واقع این ما هستیم که حداقل ۸۰% در این ارتباط حرف میزنیم و او گوش میدهد و کمک میکند تا خود ایده آل را پیدا و برای رسیدن به آن تلاش کنیم .
توجه داشته باشید که خود ایده آل از دیدگاه شخصی بدست میآید!
خود واقعی
پس از کشف خود ایده آل نوبت به روبه رو شدن با واقعیت میرسد. مربی هدایتگر است تا خود واقعی را بشناسیم و با آن روبهرو شویم و این بدان معنا نیست که نقاط قوت و ضعف یا ویژگیهای قابل بهبود را پیدا کند، این شروع ماجرا خواهد بود!
اسکات تیلور پروفسور کالج بابسون در مطالعات خودشناسی (خود آگاهی) میگوید: شناخت از خود دو مولفه دارد اول آنچه از خود میدانند (تصویر شخص از خودش) و دوم آنچه دیگران دربارهشان فکر میکنند (تصور فرد از تصویر دیگران از خودش) . پس از کشف این دو مولفه وقت آن فرا میرسد تا مربی خود ایده آل را با خود واقعی تطبیق دهد تا تفاوتها و شباهتهای این دو را بیابد، کمک کند تا در راستای تراز کردن آنها تلاش کند. در این راه اخذ بازخورد ۳۶۰ درجه میتواند ابزار مفید و قابل استنادی باشد. همچنین میتواند ترازنامه شخصی طراحی و ثبت کند .
برنامه آموزشی
تغییر از هر نوعی که باشد نیاز به زمان و انرژی، برنامه ریزی و کنترل دارد. البته اجرای خوب هر برنامهای بسیار مهم است. بهتربن برنامهها اگر درست اجرا نشوند شکست میخورند. مربی کمک میکند تا در مسیر درست حرکت کنیم، با برنامهریزی دقیق و نظارت بر اجرا با بررسیهای مستمر و دوره ای شکاف برنامه و اجرا را به حداقل برساند و از زمان و انرژی ما مراقبت کند تا به درستی از آنها استفاده کنیم .
آزمایش و تمرین
طبق تحقیقات کالج دانشگاه لندن توسط فیلیپا لالی و همکارانش ۱۸ تا ۲۵۴ روز برای ایجاد یک عادت جدید طول میکشد. برای کسب مهارت، مدیریت روابط برای رسیدن به روابط اصیل و تغییر موقعیت یا شغل نیاز به قبول تعهدات بیشنری داریم، آزمایش رفتارهای جدید و تاکتیکهای مختلف و تمرین و تکمیل کارهای اثربخش در این زمان باید درست و در راستای برنامه پیش برود و این روند نیاز به ارتباط مستمر با مربی را دارد.
پشتیبانی
یادگیری، رشد، تغییر عادات و رسیدن به هویت مطلوب، کاری نیست که تنهایی بتوانیم آن را انجام دهیم و علاوه بر مربی نیاز به حمایت مداوم حلقهی گستردهی دیگران دارد، کتی کرام پروفسور بازنشسته مدرسه کسب و کار کوئستورم دانشگاه بوستون و مونیکا هیگینز فارغ التحصیل مدرسه آموزشی دانشگاه هاروارد این حلقه را ” شبکه توسعه” نامیدند.
ما از افراد زیادی تاثیر میپذیریم و تصمیمات دیگران روی روند زندگیمان تاثیرگذار است پس هر تغییری نیاز به حمایت مجموعهای از این افراد دارد. مربی میتواند با شناسایی افراد درست یک هیات مشاوره تشکیل دهد تا در رسیدن به پاسخ سوالات مطرح شده کمک کنند، افرادی که بر موفقیت نهایی تاثیر خواهند داشت و میتوانند برای ما الهام بخش باشند.
در هر موقعیتی، زمانی که آمادهی تغییر باشیم میتوانیم به معجزهی کوچینگ خوش آمد بگوییم.باید تغییر را از خود شروع و سخت تلاش کنیم، بهترین مربی را برای خود برگزینیم و با استفاده از تئوری تغییر عمدی تجربه موفقیت را داشته باشیم. تا به یک مربی خوب برای دیگران تبدیل شویم. یک مدیر زمانی میتواند بر همکاران خود تاثیر بگذارد و آن ها را برای قدم گذاشتن در این راه آماده کند که مربی شده باشد و در این راه پر فراز نشیب دلسوزانه ا قدم بردارد تا موفقیت را در کنارشان جشن بگیرد.
در سازمانها و شرکتها اغلب تغییر از بالاترین سطوح اتفاق میافتد تغییر را از خود شروع کنیم و به دیگران هم کمک کنیم که بهترین خود باشند تا به حداکثر پتانسیل افراد برسیم و بهره وری را معنا ببخشیم و راه را برای رسیدن به تعالی هموار کنیم.
ریچارد بویاتزیس، ملوین اسمیت و الن ون استن بر این باورند که” وقتی شما با دلسوزی مربی میشوید، مسری میشود”